فرشتگان موجوداتى هستند مخلوق خدا و واسطههایى بین او و بین عالم مشهود، که خداوند آنان را موکل بر امور عالم تکوین و تشریع کرده است.
قرآن کریم کارهای فراوانی را برای فرشتگان برشمرده است:[22] وساطت در نزول وحی و ابلاغ پیام الهی به پیامبران،[23] تدبیر امور عالم و وساطت در وصول فیض الهی به مخلوقات،[24]وساطت در رزق و روزی،[25] استغفار و شفاعت برای مؤمنان[26] و امداد آنان،[27] لعن کافران،[28] ثبت اعمال بندگان[29] و قبض روح آنان در هنگام مرگ[30] از جمله مأموریت های الهی است که فرشتگان آنها را اجرا می کنند. فرشتگان در عالم برزخ[31] و آخرت نیز حضور دارند؛ گروهی از آنان در بهشت مستقرند[32] و گروهی نیز نگاهبان دوزخ و دوزخیان اند.[33]
«خداوند زنده کننده و میراننده و روزی دهنده و هدایت گر و گمراه کننده است، ولی مباشر و واسط? برای زنده کردن، فرشته ای است که اسم او اسرافیل است؛ و برای میراندن فرشته ای است که اسم او عزرائیل است که ارواح را از بدن ها و بدن ها را از غذاها و غذاها را از خاک می ستاند؛ و برای روزی فرشته ای است که اسم او میکائیل است که مقدار و وزن غذاها را می داند؛ و برای هدایت فرشته ای است که اسم او جبرئیل است؛ و … برای هر یک از این فرشتگان یاران و لشکریانی است از نیروهایی که مسخر دستورات خداوند هستند؛ و همچنین نسبت به بقی? افعال خداوند سبحان. و اگر خداوند خود فاعل مستقیم و مباشر برای هر کار پست می بود، باید ایجاد و خلقت این واسطه هایی که به دستور او به سوی خلق نازل می شوند، بیهوده و عبث باشد؛ خداوند برتر از آن است که در مملکت خود موجودی بیهوده و بیکار بیافریند».[34]
با توجه به نقشی که فرشتگان، به اذن خداوند، در تدبیر امور عالم دارند، می توان گفت که رسالت آنان شامل دو بخش است: رسالت تکوینی که به وساطت آنان در تدبیر امور عالم و انجام فرامین الهی مربوط می شود و رسالت تشریعی که به میانجی بودن آنان در نزول وحی به پیامبر(ص) باز می گردد. بدیهی است که وساطت آنان در رزق و روزی موجودات مربوط به رسالت تکوینی آنان است.
پانوشت:
.[22] گفتنی است که بخشی از این امور، مدلول صریح آیات قرآن است و بخشی دیگر، بر اساس قرائن و شواهد موجود در آیات به دست می آید.
.[23] نحل، 2 و 102؛ عبس، 16?
.[24] نازعات، 5؛ معارج، 4?
.[25] اسراء، 70? تعبیر «رزقناهم» در این آیه که به صیغ? جمع ذکرشده است، حاکی از وساطت فرشته ها در روزی رسانی است.
.[26] مؤمن، 7؛ انبیا، 28?
.[27] آل عمران، 124 و 125?
.[28] بقره، 141؛ آل عمران، 87?
.[29] یونس، 21؛ زخرف، 80؛ انفطار، 11?
.[30] انعام، 62؛ نساء، 97?
.[31] نحل، 28 و 32?
.[32] زمر، 72؛ انبیاء، 103?
.[33] مدثر، 20?
.[34] ذاته تعالى أجل أن یفعل فعلا جزئیا متغیرا مستحیلا کائنا فاسدا و من نسب إلیه تعالى هذه الانفعالات و التجددات فهو من الذین لم یعرفوا حق الربوبیه و معنى الإلهیه وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ أو لم یعرفوا معنى الفاعلیه و التأثیر و أن وجود کل معلول من فاعله القریب کوجود الضوء من المضیء و الکلام من المتکلم لا کوجود البناء من البناء و لا شک لمن له قدم راسخ فی العلم الإلهی و الحکمه التی هی فوق العلوم الطبیعیه أن الموجودات کلها من فعل الله بلا زمان و لا مکان و لکن بتسخیر القوى و النفوس و الطبائع و هو المحیی و الممیت و الرازق و الهادی و المضل و لکن المباشر للإحیاء ملک اسمه إسرافیل و للإماته ملک اسمه عزرائیل یقبض الأرواح من الأبدان و الأبدان من الأغذیه و الأغذیه من التراب و للأرزاق ملک اسمه میکائیل یعلم مقادیر الأغذیه و مکائیلها و للهدایه ملک اسمه جبرئیل و للإضلال دون الملائکه جوهر شیطانی اسمه عزازیل و لکل من هذه الملائکه أعوان و جنود من القوى المسخره لأوامر الله و کذا فی سائر أفعال الله سبحانه و لو کان هو المباشر لکل فعل دنی لکان إیجاده للوسائط النازله بأمره إلى خلقه عبثا و هباء تعالى الله أن یخلق فی ملکه عبثا أو معطلا و ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا. (الأسفارالأربعه، ج8، صص 118 و 119?)
fereshteh mohiti surkohi